این موضوع نوعی اختلال ذهنی است که اختلال شخصیت نمایشی نام دارد. افرادی
که به این اختلال مبتلا هستند میخواهند به هر قیمتی شده در مرکز توجه باشند و
نگاه دیگران را به سوی خود جلب کنند.
شاید دیده باشید که فردی نقش انسانهای فرهیخته، دانا، صاحبخیر،
نجیب و با اصالت را بازی میکند. کسی خود را دارنده مدرکی بالا از دانشگاهی معتبر
یا منتسب به شخصی معروف معرفی میکند. دیگری هر روز به بهانهای در فضای مجازی از
خود و کارهای روزانهاش وضعیتی میگذارد و یا از انسانیهای اندیشمند کلامی میگوید.
متنهای زیبا و کلیپهای روشنفکری برای دیگران میفرستد. این افراد به دلیل اختلال
هویتی که در بالا ذکر شد، علاقه دارند خلأ شخصیتی خود را از تمجید دیگران پر کنند
و شبیه قلکی هستند که چند سکه اندک در خود دارد و مدام با تکان دادن آن قلک صدایی
ایجاد میکنند. بسیاری از این افراد در پس ظاهر خود نمای خود گذشتهای مه آلود و
شخصیتی پوچ دارند که با انجام این اعمال نمایشی سعی در منحرف کردن نگاه و افکار
دیگران دارند. در صورتی که انسانهای بزرگ
و خودساخته عکس این موضوع عمل میکنند و به دلیل عدم کمبود شخصیت و پر بودن قلکشان،
آرام و متین هستند و نیازی به تمجید دیگران ندارد.
حضرت على علیه السلام میفرمایند: زبان عاقل در قلب او قرار دارد و قلب نادان
در دهان اوست. انسان هر اندازه که عقل و شعورش بیشتر شود و به سوى کمال حرکت کند،
به همان نسبت کمتر حرف میزند و در عوض بیشتر فکر مىکند و عملگراست. افرادی که به علم و آگاهی بالایی
میرسند این نکته را میفهمند که در برابر دنیای بی نهایت علم و دانش و در مقابل
وجود لا یتناهی خداوند، ذره ای بیش نیستند و نا دانسته های زیادی را در خود کشف می
کنند. از این رو دچار غرور کاذب نمیشوند و متواضع و ساده میمانند . اگر شما واقعا فردی شگفتانگیز هستید و
معتقدید که دیگران هم شما را به این خصوصیت میشناسند، پس نیازی به ثابت کردن آن
نیست. افتادگی آموز اگر طالب فیضی، هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
اما درمان این درد چیست؟
بهترین گواه برای ارزیابی صداقت گوینده، یکی بودن گفتار
و کردار است. یکرنگی یعنی همنوایی و همسویی ظاهر و باطن آدمی یا به تعبیر ادیبان
و فرزانگان ما یکسانی «بود» و «نُمود» و یکی بودن «هستن» و «نُمایاندن». آنچه
هستیم و آنچه مینُماییم، اگر یکدست و یکرنگ باشد، اگر ظاهر و باطن آدمی، پیدا و
نهانِ آدمی یکی باشد، صداقت و یکرنگی تحقق خواهد یافت.گویندة
یک کلام هر چقدر هم بر باوری اصرار و
موضوعی را وانمود کند، وقتی خودش به آن عمل نمیکند، نشانهای بر عدم صداقت
اوست. به عبارت دقیقتر، آموزش فضایل اخلاقی به صرف حرف زدن و سخنسرایی نتیجهای در
بر ندارد. آدمها به اعمال ما مینگرند و از آنها تاثیر میپذیرند، تنها پس از آن است
که اگر صداقتی در آن دیدند، به محتوای آنچه میگوییم نیز توجه میکنند. همه انسانهای
بزرگ از جمله قهرمانان این آب و خاک با رفتار خود، اعتقاد خود را ثابت کردهاند و
فعلشان بر دین و ایمانشان گواه بوده است. مصداق این موضوع شهدایی عزیزی بودند که
جان خود را فدای اعتقاد خود کردند ولی دست از آرمان و ایمان خود بر نداشتند.