از آنجا که عوامل اقتصادی در توسعه شامل «سرمایه، نیروی انسانی،
منابع اولیه، تکنولوژی و مدیریت» در جغرافیایی میتواند تبلور یابد که فارغ از توجیه
فنی و مهندسی از قیمت تمامشده منطقی نیز بهرهمند باشد، بنابراین امکانات یادشده را
کارشناسان پس از مطالعات گسترده در استان خوزستان و در شهر اهواز یافتند.
خوزستان با بهرهمندی از ۷۶۵ کیلومتر مرزهای بینالمللی که
۶۰۰ کیلومتر از آن مرز آبی و دریایی است، قادر بوده و هست تا هر صنعتی را در پایانه
بازارهای بینالمللی قرار دهد. به ویژه برخورداری ساحل بندر امام (ره) از عمق زیاد
برای پهلوگیری کشتیهای غولپیکر این دسترسی را در مقایسه با سایر مناطق ایران، جذابتر
کرده است.
از سویی خوزستان به واسطه سابقه حضور صدساله صنعت نفت در
منطقه، از نیروی انسانی ماهر و ارزانی برخوردار بوده است که قدرت مانور مدیریت را در
توسعه هر صنعتی میتوانسته موفق بدارد. اگر این امکانات را در کنار طرحهای نیروگاهی
برای تامین برق و توسعه صنایع گازی در جنوب کشور در نظر بگیریم درمییابیم که هدفگذاری
برای برپایی یک مجموعه عظیم تولید فولاد بهخوبی میتوانست جوابگوی نیازهای کشور در
آن مقطع و بازدهی اقتصادی منطقی باشد.
با این مقدمه شرکت فولاد خوزستان در دهه ۵۰ هجری شمسی در
زمینی به وسعت ۴۰۰ هکتار در جنوب شهر اهواز احداث شد و همزمان شکلگیری پایانه اختصاصی
تخلیه و بارگیری مواد اولیه و تولیدات این مجموعه نیز در بندر امام (ره) در دستور کار
قرار گرفت.
در این مقطع مجتمع فولاد اهواز که بعدها با الحاق کارخانههای
«فولاد کاویان و گروه ملی صنعتی فولاد ایران» در سال ۱۳۷۴ به نام شرکت فولاد خوزستان
نامگذاری شد، به عنوان پیشانی صنایع فولاد کشور در استراتژی توسعه اقتصادی مدنظر قرار
گرفت.
در برنامه توسعه اولیه و با تکیه بر تولید فولاد خام در شرکت
فولاد خوزستان این محصول به عنوان ماده اولیه کارخانههای تولید انواع محصولات نوردی
شامل ورقهای فولادی، میلگرد، تیرآهن، نبشی و... مدنظر برنامهریزان واقع شد اما در
درازمدت برنامه توسعه این کارخانه بر الحاق حلقههای زنجیر تولید اسلب عریض جهت پروژه
«نورد ورق عریض» که بعدها به نام «کارخانه فولاد اکسین» نامگذاری شد، مورد توجه قرار
گرفت.
واقعیت این است که تولید هر کالا یا خدمت باید از پنجره اقتصاد
توجیه داشته باشد. چنین توجیهی با توجه به بهکارگیری همه عوامل تولید مدنظر قرار خواهد
گرفت، از این جهت احداث یک کارخانه تولید فولاد خام در جنوب کشور با برخورداری ارزان
از منابع قابل توجه آب و دسترسیهای دریایی، آینده آن را تضمین میکرد. یقیناً این
موهبت میبایستی برنامهریزان صنعتی را به این نتیجه میرساند که تکیه بر منابع سنگآهن
که فقط جوابگوی ۲۰ سال صنایع فولادی خواهد بود، نمیتواند توجیهگر سرمایهگذاریهای
متعدد در مناطق مرکزی به ویژه در شهرهای حاشیه کویر باشد. باید توجه داشت که سرمایهگذاری
هنگفت میبایست با دیدگاهی بلندمدت مدنظر قرار گیرد.
از این زاویه یقیناً بهرهمندی جنوب کشور با ظرفیت دو هزار
کیلومتر ساحل گسترده برای هر کشوری در توسعه اقتصادی به ویژه در مورد تولید فولاد خام
جای هیچگونه تردیدی باقی نخواهد گذاشت.
چنین موهبتی در حال حاضر در خوزستان پرمعناست، مشروط بر اینکه
برنامهریزان صنایع کشور از نگرشهای بومی به سمت نگرشهای ملی گام گذاشته و خوزستان
را به عنوان یک گنج برای تامین کالاهایی با حداقل قیمت و با بیشترین ارزش افزوده برای
پشتیبانی همه کارخانههای نوردی در کشور توجیه کنند. هر چند رویکرد کارخانه فولاد خوزستان
ظرف سالهای گذشته و با وجود تحریم منابع نفتی یکی از تامینکنندگان ارز مورد نیاز
بانک مرکزی از طریق صادرات بوده است. با کمال تاثر جداسازی پروژه ورق عریض تحت عنوان
شرکت فولاد اکسین در سال ۱۳۸۴ در حالی که تعهدات مالی خرید تجهیزات این کارخانه منحصربهفرد
پس از ۱۵ سال هنوز هم مثل یک کلاف سردرگم به نام شرکت فولاد خوزستان باقی مانده، یکی
از تلخترین تصمیمات صنعتی پس از انقلاب در کشورمان بود که خسارت این تصمیم غلط هنوز
هم پس از این همه سال گریبان شرکت فولاد اکسین را رها نکرده و عملاً این واحد پرتوان
را به صورت یک واحد تولیدی با اعتبار زیر سوال برده و فلسفه وجودی این حلقه مهم را
از درجه اهمیت ساقط کرده است. در حقیقت عملکرد دو سال گذشته فولاد اکسین و کسب سود
۵۰۰ میلیاردتومانی در سال ۱۳۹۸ و سود دو هزار میلیاردتومانی در سال ۱۳۹۹ نشان داد
اگر شرکت فولاد اکسین ظرف این مدت هم توانسته به نتایج فوقتصوری دست یابد، مدیون این
نگرش است که فولاد اکسین را در قالب جزئی از زنجیره شرکت مادر یعنی فولاد خوزستان باید
مدنظر قرار داد.
در حقیقت تامین مواد اولیه و حمایت لجستیک فولاد اکسین از
سوی فولاد خوزستان چرخه این صنعت را به تحرک واداشته است. باید توجه داشت که سودآوری
شرکت فولاد اکسین حلقه دیگری از این زنجیره یعنی «گروه ملی صنعتی فولاد ایران» که دارای
۴۰ درصد سهام فولاد اکسین است نیز عملاً در مدار تحرک اقتصادی قرار خواهد گرفت و از
فضای رکود به رونق، شیب صعودی خواهد یافت.
شرکت فولاد خوزستان فارغ از حمایت لجستیک از شرکت فولاد اکسین
از لحاظ تامین مواد اولیه به قطبی برای حمایت از واحدهای فولادی دیگر همچون فولاد کاویان
و گروه ملی صنعتی ایران و فولاد روهینا جنوب هم خود را در منطقه نمایان ساخته است.
از این جهت میتواند نقطه اتکای صنعت فولاد در جنوب کشور تلقی شود.
البته در کنار این نکات مثبت باید به این مساله هم توجه کرد
که اگر «توسعه» در این واحد بزرگ فولادی به عنوان دومین تولیدکننده فولاد خام محقق
نشود، عملاً مزیتهای جغرافیایی پس از مدتی قدرت تاثیرگذاری خویش را از دست خواهند
داد. واقعیت این است که اگر برنامهریزان فولادی کشور به سمت توسعه فولاد، بر مبنای
جغرافیای معادن سنگآهن در مرکز کشور حرکت کنند یقیناً این سرمایهگذاری در درازمدت
و به واسطه محدودیت منابع معدنی، پس از ۲۰ سال، در هالهای از رکود قرار خواهد گرفت
و پاسخگوی اقتصاد ملی نخواهد بود.
اقتصاد زمانی میتواند به توجیه تولید کالاها و خدمات در
یک منطقه بپردازد که از مزیتهای ارزان جغرافیایی بهرههایی بهنگام داشته باشد وگرنه
سیل سرمایههای ملی و تمرکز از جغرافیایی که در یک دورنمای ۲۰ساله به بنبست خواهد
رسید، نوعی فرصتسوزی است و در توابع هزینه-فایده نمیتوان هزینه فرصتهای ازدسترفته
را توجیه کرد.
با این مقدمه باید برنامهریزان اقتصادی، خوزستان را به عنوان
یک گنج تلقی کرده و در دستور کار خویش تکیه بر شرکت فولاد خوزستان را غنیمت دانسته
و با تمام قوا، توسعه طرحهای افزایش تولید و تکمیل حلقههای زنجیره در این واحد صنعتی
مادر را تسریع کنند.